در حالی که برای بار دوم در هفته گذشته، گوش سمت چپم را دکتر بردم، متخصص گوش و حلق و بینی معتقد بود که مشکل از گوشم نیست و احتمالا زیر سر یکی از دندانهای عقل است که زیرزیرکی دارد به فنایم میدهد و زودتر بروم عکس بگیرم و اگر لازم هست دندان را بکشم. و اما دندانهای بیعقل ناخلفم در بدترین جای ممکن زدهاند بیرون. کج و معوج، نصفه و نیمه. تو گویی عقل نصف و نیمهی خودم :))) از طرفی نمیدانم حساسیت فصلیست، سرماخوردگیست، با اجازه بزرگترها برای بار سوم کروناست یا چه که حلق و گلویم هم میسوزد. با این تفاسیر بعد از چهار ساعت معطلی از مطب دکتر آمدم یک چایی بریزم و گلویی تازه کنم که از روی سرامیک آشپزخانه سُر خوردم، حضار از خنده پاره شدند، انگشت شست مبارکم رفت زیر پایم و تق صدا داد و من از درد جیغ میکشیدم و در نهایت به نظر بقیه شبیه شتر با دو پا وسط هال فرود آمدم. البته که شانس همراهی کرد و استخوانش نشکست. شستم ورم کرد و گوشهی ناخنم سیاه شد و حالا کلکسیونی از درد و مرض نشستهام به در نگاه میکنم، دریچه هم بیلاخ نشانم میدهد که بگذریم.برچسبها: از رنجی که میبریم بخوانید, ...ادامه مطلب
ژائو، ترزایی رو دوست داره که ریموندی رو دوست داره کهماریایی رو دوست داره که ژوآکینی رو دوست داره کهلی لی رو دوست داره که هیچ کس رو دوست ندارهژائو میره امریکاترزا میره صومعهریموند تو تصادف میمیرهماریا پیر دختر میشهژوآکین خودش رو میکُشهو لیلی با ژ. پینتو فرناندسی عروسی میکنهکه اصلاً به دنیا نیومده... , ...ادامه مطلب