پس از باران

متن مرتبط با «موقع» در سایت پس از باران نوشته شده است

کاش یکی بیاد که موقع رفتن نرود!

  • دو سال پیش 20 شهریور اومدم خوابگاه. مامانم و آنالیزور هم اومدن. وسایلمو گذاشتیم و با مامانم چیدیم. بعد رفتیم سه‌تایی یه فست فود نزدیک خوابگاه پیتزا خوردیم. بعدم اونا رفتن. تنها شدم. خیلی تنها. کسی رو توی خوابگاه نمی‌شناختم. به بهونه دوش رفتم حموم آخری زیرزمین که گریه کردنم معلوم نشه. تیشرت سبز توپ توپی که تازه خریده بودم رو پوشیدم با یه ساپورت آبی. امشب دارم وسایلمو جمع می‌کنم که از فردا برم خوابگ,بیاد,موقع,رفتن,نرود ...ادامه مطلب

  • اون موقع که کافه می‌رفتی فکر زمستونت بود؟؟

  • همه‌جا، کافه‌نشینی کردم آنور میز تو غایب بودی! + کافه رادیو هفت :) بعد از کلاس مکانیک! استاد این کلاس از مک مستر هستن! ارواح عمه عزیزم که چقدر هم مسلط ان. میاد یه کم انگلیسی حرف میزنه ما هم در و دیوارو نگاه میکنیم. سوالم که میپرسی با همون بی‌قیدی پسرخاله‌ی کلاه قرمزی برمیگرده میگه مگه چیه! همینه دیگه! حضور غیاب که میکنه فامیلی منو نمیتونه بخونه! چند جلسه پیش دیگه خسته شدم گفتم مریمم! (همه دنیا به من میگن مریم بذار اینم بگه :|) از اون جلسه دیگه اینجوری حضور غیاب میکنه: احمدی، خلیلی، مریم، صفاری. جزوه رو میخونی میبینی کلیت مباحث کلاس یه چیزی تو مایه‌های 2+2,اون موقع که ما خاص بودیم,اون موقع که مد نبود,اون موقع که ما ناب بودیم,اون موقع که ما ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها