حالا هی من بگم از سن کلاس رفتنم گذشته، هی بگید نه :|

ساخت وبلاگ

لعنت پروردگار بر استادی که سر کلاس داستان تعریف میکنه و وقتی اسلایدهاشو میخونی مطلقاً هیچی سر در نمیاری! :/ 6 ماه میرن فرصت مطالعاتی شش سال برامون تعریف میکنن. آقا بیا درستو بده. چرا فکر میکنی خاطرات تو از نونوایی‌های خارج جذابه :| ویس‌هاشو گوش میدم ببینم چیزی ازش در میاد یا نه! قیافه‌م دیدنیه. مهشید میگه تو کلاس که احیانا همینقدر عاقل اندر سفیه نگاش نمیکنی :)))) میگم نه تو کلاس فکر میکنم تو گوانتانامو دارم شکنجه میشم. فقط به خودم  5 دقیقه‌ای یه بار میگم طاقت بیار رفیق! الان تموم میشه :|

Related image

+ چه خوبه وبلاگ هست من میام یه دور غر میزنم، خالی میشم میرم پی زندگیم :) شب میام گزارش میدم از کارام! اگه تا آخر جلسه 14 نخونده بودم دعوام کنید. شنبه امتحان دارم :(


برچسب‌ها: دانشجویی در پایتخت, دموکراسی تو روز روشن پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 205 تاريخ : جمعه 10 آذر 1396 ساعت: 1:47