خدایا خودت ظهور کن!!!

ساخت وبلاگ

عرضم به حضورتون که من جدیدا با یه گربه تو خونه به مشکل خوردم! مدل خونه ما یه جوریه که از قدیم الایام گربه توی حیاط رفت و آمد داشته. ولی چند سالی بود که دیگه خبری ازشون نبود تا اینکه جدیدا یه گربه سفید و خاکستری پیدا شده که به شدت پررو هم هست (دهه نودیه فک کنمD:) ایشون خیلی ریلکس از دیوار میپره روی کولر و بعد میپره توی حیاط یه چرخی میزنه و مستقیم تشریف میاره توی ساختمون :| و همون لحظه مامانم جیغغغغ میزنه این جونور اینجا چیکار میکنه. و همه جا رو میشوره و هی به ما تاکید میکنه درو کامل ببندین !!! این هزار بار!!!

این وسط انواع ترفندها از جمله زندانی کردن(!) گربه مذکور توی زیرزمین و ... توسط بابام انجام شده ولی گربهه از رو نمیره و همچنان در رفت و آمده. من بدبخت از همه جا بی‌خبر در بدو ورودم از تهران وسایلمو گذاشتم توی راهرو و مانتوم رو هم همونجا گذاشتم که صبح بیدار شدم اتو بزنم. صبح که مانتو رو برداشتم دیدم یه موهای سفیدی شبیه اینکه مانتو رو همزمان با یه لباس پشمی شسته باشی روشه. در بهت و حیرت به مامانم گفتم این چرا اینجوری شده به نظرت؟ و ایشون ضمن اینکه مانتو رو پرت کرد تو حیاط گفت لای در باز بوده این گربه لعنتی دیشب اومده توی ساختمون!!! چقدر بگم در بسته باشه :|

منم وسایلمو جمع کردم و بردم گذاشتم توی اتاقای اون طرف حیاط که مامانم شب خودش درو میبنده. از اونجایی که قرار بود امشب با فامیلامون برگردم تهران. و خوب اینجوری ترمینال و کشوندن وسایل رو نداشتم دیشب تصمیم گرفتم یه کم لباسای گرمم بیارم تهران که راحت باشم. در کمدو باز کردم یه مانتو پاییزی اتو زده و تمیز گذاشتم بیرون که یادم بمونه بیارم و همون لحظه از اینکه یه بار در زندگی خودم مرتب و منظم یه چیزی رو یه جا گذاشته بودم کیف کردم :)) ولی چشمتون روز بد نبینه صبح بیدار شدم دیدم مانتوم مچاله شده روی بند رخته! به مامانم میگه این تمیز بود.. اتو داشت... چرا شستی؟؟؟؟ میگه گربه‌ای بود چون D:

من: O-o مگه در بسته نبود؟؟؟

مامانم: چرا خودم درو بستم. ولی قبل اینکه درو ببندم انگار توی اتاق بوده :| صبح دیدم روی مانتو تو خوابیده!!!!

من: :| یا خدا! این نکبت چرا 450 متر خونه رو ول میکنه میره روی مانتوهای من میخوابه آخه :|:|

مامانم: فکر کنم به ادکلن تو علاقه داره!

من: ادکلنم کجا بود. من همش یه اسپری دارم اونم شبیه عناصر رادیواکتیو نیمه عمرش 3 دقیقه‌اس. الان میزنی تا جلو در خونه بوش تموم شده :| اه! لعنتی! خونه که نیست باغ وحشه. همون بهتر من امشب برمیگردم خوابگاه :|

و اما... یک ساعت پیش وارد خوابگاه شدم و با اولین چیزی که روی در ورودی سالن خوابگاه مواجه شدم این بود:

شرط میبندم این همون نکبته! با هواپیما زودتر از من رسیده :|

پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : خدایا خودت ظهور کن, نویسنده : baranm2a بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 22 مهر 1395 ساعت: 17:53