اون موقع که کافه می‌رفتی فکر زمستونت بود؟؟

ساخت وبلاگ
همه‌جا، کافه‌نشینی کردم
آنور میز
تو غایب بودی!

+ کافه رادیو هفت :) بعد از کلاس مکانیک! استاد این کلاس از مک مستر هستن! ارواح عمه عزیزم که چقدر هم مسلط ان. میاد یه کم انگلیسی حرف میزنه ما هم در و دیوارو نگاه میکنیم. سوالم که میپرسی با همون بی‌قیدی پسرخاله‌ی کلاه قرمزی برمیگرده میگه مگه چیه! همینه دیگه! حضور غیاب که میکنه فامیلی منو نمیتونه بخونه! چند جلسه پیش دیگه خسته شدم گفتم مریمم! (همه دنیا به من میگن مریم بذار اینم بگه :|) از اون جلسه دیگه اینجوری حضور غیاب میکنه: احمدی، خلیلی، مریم، صفاری. جزوه رو میخونی میبینی کلیت مباحث کلاس یه چیزی تو مایه‌های 2+2ه و ایشون جوری پیچونده که خودش هم نفهمیده چی گفته، ولی تمرین‌ها و کوییزاش در حد محاسبه حجم خورشید و رسم ننه جعفره :| اونوقت ما که می‌بینیم از این کلاس به نتیجه نمیرسیم میریم کافه، مافیا بازی می‌کنیم :| یعنی من به وضوح آخر ترمی رو می‌بینم که دارم می‌افتم این درس ُ :( شیطونه میگه نرو کلاس بشین کتاب بخون یه چیزی یاد بگیری. ولی شیطونه حرف مفت میزنه چون تو کلاس هم نری میخوابی :))

+دوستام گیر دادن بریم کلاس فیتنس! من آخرین باری که تو زندگیم ورزش کردم همون اوایل لیسانس و سر تربیت بدنی 2 بود که بعدش خدا رو بارها شکر کردم که بلاخره تموم شد D: الان نمیدونم فیتنس چیه و کلا چه کاربردی داره! فقط میدونم تمایلی به چاق و لاغر شدن ندارم و صرفا میخوام از این حالت ربات گونه و غیرقابل انعطاف و کوآلاییم خارج بشم. برای این مورد چه ورزشی پیشنهاد میکنید؟ ترجیحا نشستنی یا خوابیدنی باشه من زیاد حال ندارم.. میگم شطرنج چطوره؟ D: یه قسمت تو سریال برره بود که موقع کشاورزی به زمین نگاه میکردن خودش شخم میخورد! کاش منم میتونستم برم باشگاه بشینم به وسیله‌ها نگاه کنم خود به خود تاثیر بذارن :)))

پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : اون موقع که ما خاص بودیم,اون موقع که مد نبود,اون موقع که ما ناب بودیم,اون موقع که ما, نویسنده : baranm2a بازدید : 218 تاريخ : دوشنبه 26 مهر 1395 ساعت: 3:14