در ادامه پست قبل

ساخت وبلاگ

-خوابیدن تا ساعت هشت صبح و وقعی ننهادن به آلارم و ادامه دادن تا 9:45 دقیقه !done (افتخار کن به خودت مریم جان :/)

- پیگیری اولیه دو مورد کار ادرای از طریق ارسال ایمیل و فرستادن گزارش یک صفحه‌ای !done

- تماس با استاد راهنما !done

- درست کردن شربت هل و گلاب و زعفرون با تخم شربتی !done

- شستن دستشویی !done

- شستن کاهو برای سالاد !done

- خیس کردن عدس برای عدسی شام !done

- نماز ظهر و عصر !done

- پختن استانبولی برای ناهار ... is loading

- چای تازه دم ... is loading

خب با اینکه این لیست با هزاران کار دیگه می‌تونه ادامه داشته باشه، اما وقتشه که با یه فنجون چای فعلا بامبی همایونیم رو بذارم زمین و کمی لش کنم تا امین از سرکار بیاد. می‌خواستم کتلت درست کنم که امین پیشنهاد داد دمی گوجه بخوریم امروز! و دیگه با توجه به تعاریف متعدد از این غذا در خانواده‌های مختلف، اینی که پختم نمی‌دونم همونه که نظر اون بود یا نه! انی وی همین که غذا روز گازه، مخلفات سالاد حاضره و شربتش توی یخچاله! به نظرم کفایت مذاکرات آقا!

بعد ناهار هم خدا یاری کنه بشینم پای لپ تاپ و ادامه کار، مرگ بر من اگر بخوابم! چون واقعا شب عذاب می‌کشم اینطوری. غروب هم باید برم حتما یه سر به خانواده همسر بزنم. چند روزه انقدر درگیر بودم نرسیدم یه احوالی بگیرم ازشون و دیگه زشته انقدر عروس بی‌معرفتی باشم. با ما همراه باشید ببینیم به برنامه امروز می‌رسیم :)

------------

بعدا نوشت: (ساعت 12 نیمه شب) ظهر یه نیم ساعتی خوابم برد! اما نذاشتم ادامه‌دار بشه و به گمونم شب بتونم بخوابم. یه کمم کارامو انجام دادم، گرچه می‌تونستم بهتر باشم اما مرگ بر ایده آل گرایی، همینم خوب بود. دیگه اینکه عدسی رو پختم و قابلمه به دست رفتیم خونه مادرشوهر. شام رو پیششون بودیم. برگشتیم. امین رفت هیئت که برای آخر صفر حسینیه رو آماده کنن، منم آشپزخونه ترکیده رو جمع و جور کردم. گاز رو تمیز کردم، ظرفا رو شستم و چای آخر شب رو دم کردم. یه قسمت فرندز دیدم و حالام دارم فایل‌هام رو جمع و جور می‌کنم. میشه گفت تقریبا روز مفیدی بود. اینجا گزارش دادنم بد نیستا :)


برچسب‌ها: ماجراهای ساختمان سامان

پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 49 تاريخ : شنبه 18 شهريور 1402 ساعت: 23:42