نامبرده علاقه زیادی به دفترهای بنفش، لوازم التحریرهای رنگی و خوراکیهای نارنجی و اقامت در زیرمین نمور خوابگاه دارد. (اگه پفک میداشتم صد تا جون بیشتر برای ادامه زندگی میداشتم، ولی از محالاته که من بتونم آخر هفته پفک بخرم و تا قبل از جمعه شب نخورمش D: اصلا اگه پفک داشته باشم و نخورده باشم همش حس میکنم یه کار انجام نشدهای دارم و آرامش ندارم :|)
به خاطر دندونای خرگوشیم تقریبا 10 سال اول زندگیم خرگوش صدا میشدم :| و بعدش هم خرگوش و سنجاب بالاترین حیوانات رو در میزان شباهت بهم داشته. به خصوص وقتی موهامو دم اسبی میبندم مهشید (هم اتاقی که از ایران رفت) همیشه برام گیف سنجاب و خرگوش میفرستاد میگفت اینا تویی :) توی یک ماه اخیر فکر کنم یه گونی هویج خوردم و از خرچ خرچ (صدای جویدن هویج) به طرز عجیبی لذت میبرم و میترسم شبیه داستان گاو مهرجویی، در نهایت واقعا تبدیل به خرگوش بشم D:
مامانم صبح اسمس داده دختر قشنگم! روزت مبارک. تو افتخار مایی. نوشتم مامان نرمم! ممنون. من اگه چیزی داشته باشم از شماها دارم. الان زنگ زده میگه اینجوری گفتی از صبح حس میکنم جز نرم تنانم! :)))) خب به سلامتی خانوادگی داریم از انسانیت استعفا میدیم D:
+ عنوان هم یه شعر شاد و شنگول از بانو هایدهاس که هم اتاقیم زیاد گوش میده و من پتانسیل اینو دارم که آهنگایی که اون گوش میده رو حفظ کنم D:
پس از باران...برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 149