تمام دیشب بارون, اومد و هنوز,م... بارون,هایی که داره بی من و تو حروم میشه! میفهمی؟! اگه فهم و شعور داشتی که الان گم نشده بودی ;D تک و تنها نشستم تو زیرزمین خوابگاه و تلاش مذبوحانهای برای خوندن آزمون جامع دارم, و خب چندان موفق هم نیستم. تعطیلات بین هفته شاید برای خیلیها جذابیت داشته باشه ولی برای یه دانشجوی خوابگاهی که از قضا دیگه کلاس هم نداره مصداق عذاب الیم و تحمل دو تا آخر هفته در فاصله کوتاهه :/ لااقل روزای دیگه یه تایمی رو دنبال مسئول آموزش یا استادم میگردم و به بروکراسی اداری فحش میدم خالی میشم! الان چی؟! باید درس تکراری بخونم و هی حرص بخورم که مگه پلانکتونم که همه اینا یادم, رفته! تازه روزه هم گرفتم و حتی نمیتونم پفک بخورم که زندگی زیباتر بشه. مرگ بر من :)))))
پس از باران...برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 189