واقعا چرا "نه" گفتن بلد نیستم :/

ساخت وبلاگ

یه جور عجیبی سرم شلوغه و در عین حال خروجی خاصی نداره. جامع افتاد نیمه دوم دی! یه کم پیگیری کردم و یه جوری باهام برخورد شد که داشتم مقصر میشدم :/ یاد این جوکه افتادم که دختره با ماشین میره تو مغازه! افسر که میاد کروکی بکشه بهش شماره میده. و به این ترتیب گزارش میده مغازه مقصره! مسئول آموزش بهم گفت که فقط تو ساز مخالف میزنی. خب منم دیگه ساز نزدم :| بعد دو تا پسرامون - که من تازه فهمیدم اینا پسرامون بودن :| انقد شناختم نسبت به هم ورودیای دکترا کامله- امروز زنگ زدن که چرا آزمون افتاده عقب؟ ما اعتراض داریم.

بعد یارو پشت تلفن داد میزنه مگه من اسکولم درس بخونم، امتحان رو جا به جا کنن؟ من :| دلم میخواست اینور کولی بازی دربیارم و جیغ جیغ کنم که تا الان کجا بودی که با هم اعتراض کنیم؟ که من بَده نشم فقط و کسی بهم اعتنایی نکنه!!! چرا به جای اینکه به من زنگ بزنی نمیری خودت حرفتو بزنی؟!! ولی نگفتم که. در آرامش و با لبخند بهش گفتم بله آقای مهندس. متاسفانه اینجوری شده و امیدوارم خیر باشه!

خداییش منو باید ببرن ژاپن هی از همه معذرت خواهی کنم :| مرگ بر من که هیچ وقت نتونستم حرف بزنم! تازه دیروزم رفتم با مدیر گروهمون حرف بزنم. کلی رسمی و اداری و با مقدمه چینی شروع کردم محکم حرف زدن. یهو بهم گفت مریم جان! حرف دلت چیه؟ عین بز کوهی نگاهش کردم! :))))))) بعد استاد راهنمامو دیدم میگم اینجوری شده. گفت بشه. گفتم خوب بلاتکلیفم بخونم؟ نخونم؟ گفت معلومه نخون :)))) اصن ولش کن جامع رو. برو مطالعه کن روی ایمپلنت دندان. میخوام بفرستمت پیش دکتر ه. گفته دانشجو میخوام برا تجاری سازی. گفتم میفرستم برات!

من :||||||||||||||||| دکتر من اطلاعاتم در مورد دندون در این حده که 32 تا دندون داریم :| گفت من خیلی تعریفتو کردم. دیگه هر کاری میکنی بکن. اومدم خوابگاه دکتر ه رو سرچ کردم همون 32 تا دندون خودمم ریخت :| بعد دوباره استادم زنگ زده کجایی؟ گفتم خوابگاه. گفت حال داری لباس بپوشی دوباره بیای؟! گفتم باشه :| (نه که کلا بلد نیستم,!) رفتم میگه یه همکاری با شریف داریم. قرارداد باید بنویسیم. برو ببین قراردادهای خارجی چطوره؟ یه مدل بده. قیافه من اون لحظه:

تازه از طرف دانشگاهی هم که درس میدم یه درس سختی این ترم بهم پیشنهاد شده که خودم حتی تو دوران تحصیل پاسش نکردم. کلاشینکف گذاشتم بالا سرم که اگر اینم قبول کردم یه گولّه تو حلق خودم خالی کنم :|

پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 207 تاريخ : چهارشنبه 21 آذر 1397 ساعت: 12:05