و کاشانی که ابری بود

ساخت وبلاگ

با دوستم از هوای اول آبان می‌گفتیم و نفس عمیق می‌کشیدیم که بی‌هوا به زبانم آمد که هوا هوای مردنه. دوستم هم تایید کرد که آره‌ها هوای مردنه آی می‌چسبه. و واقعا گاهی بعضی حال و هواها من را یاد مردن می‌اندازد. انگار توی فیلم‌ها برای نشان دادن غم فضا از این هوا استفاده می‌کنند. ابر پایین و چترهای باز، مردم اورکت بر تن جمع شده دور یک نقطه. انگار که توی یکی از فیلم‌های فرمان آرا دیده باشم‌ش قبلا.

مردن قبلترها خیلی قاطی زندگی آدم‌ها بوده. شهر ما را غریبه کرده و برده انداخته آن سر توی بیابان‌های جنوب تهران. این‌طور تلخ و ترسناک نبوده اصلا. توی دهات ما نانوایی با آرامگاه مادربزرگ و پدربزرگم پنج متر فاصله دارد. قاطی هم هستند زندگی و مرگ توی روستا. مادربزرگم  یادش به خیر به قبر پدربزرگم که می‌رسید خیلی ساده و معمولی و بی‌تفاوت سلام و احوال‌پرسی می‌کرد، چند تا جمله خبری هم می‌گفت‌. انگار که یک نفر آنجاست. انگار آنجا نشسته دارد چپق‌ش را چاق می‌کند و در جریان امور هست و شاهد است.

من فکر می‌کنم که درستش هم این طوری باشد. آنجا نبودن آدم‌ها اینهمه نیست. آنجا نبودن آدم‌ها کم است، نبودنشان سبک است، رقیق است، راحت است. غسالخانه هم دیوار به دیوار نانوایی است. نه ترس دارد نه مخوف و عجیب غریب. خیلی ساده و روان یک نفر که به رحمت خدا می‌رود. (مردم آنجا نمی‌میرند به رحمت خدا می‌روند. انگار کن که مهمانی مثلا) دو ساعت بعد داستان سر آمده و بر می‌گردند سر زمین و خانه و گوسفند‌هایشان. دو سه تا فاتحه هم می‌خوانند. عصر هم از صحرا برگشتنی باز فاتحه می‌خوانند و پیرمردها به هم تذکر می‌دهند که محکم بنشین که فلانی خدابیامرز تو را هم با خود نبرد یا مثلا حواست باشد که عزرائیل توی محله‌ی ماست یا پیرزن‌ها یواشکی به هم اشاره می‌کنند که اگر فلانی این چند ماه سرمای زمستان را هم رد کند، خوب از دست مردن فرار کرده آفرین بهش! و نقلی می‌خندند. مرگ این طوری است به گمانم. نشسته روی یک سنگ دارد نگاه می‌کند گاهی یک لااله‌الا‌‌الله می‌گوید و چپقش را چاق می کند. گاهی هم نقلی می‌خندد.                                   

                                                                                        مسعود کرمی

پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 193 تاريخ : دوشنبه 20 آبان 1398 ساعت: 11:34