روزهای قرنطینهای را میگذارنیم. در حالی که اکثر اوقات به بالا و پایین کردن بیهدف مقالات، اندکی خانهتکانی و ذهنتکانی میگذرد. در مجموع آرامش نسبی خوبی دارد. همیشه عاشق روزهای اواخر اسفند بودهام. البته نه حالا، که بانگ عزا از هر نقطه شهر برپاست. کاش خدا کاری کند.
اما باز هم بهار در راه است و این بدون شک انرژی مثبت خوبی دارد. هفته آخر اسفند خدا را شکر با اتفاقات مالی خوبی آغاز شد. یک قرارداد کوچک دیروز اوکی شد که البته باید ببینیم ادامهش چطور پیش میرود و یک دستمزد کوچک دیگر بابت یک کار پژوهشی. گرچه مبلغ ناچیز بود و چندان ارزشمند نبود، اما نفس عمل و جملهای که ضمیمهاش شده بود خیلی زیاد حالم را خوب کرد. نوشته بود: "ارزش کار شما بدون شک بیشتر از این مبلغ ناچیز است؛ با همه وجود امیدوارم که در ادامه باز هم تجربه همکاری مشترک با دانشجوی بااخلاق و باهوشی چون شما را داشته باشم." از روی این جمله ده بار خواندم و هر بار بیشتر کله قند توی دلم آب شد.
توی سالهای تحصیلیام زیاد مورد تقدیر و تشکر قرار گرفته بودم، اما این یکی از کسی دریافت شد که تعارف ندارد. سالها خارج از کشور و در یک دانشگاه خوب درس خوانده و اگر از کارت راضی نباشد خیلی شیک میگوید کار امروزتان رضایت بخش نبود. اما این جملهاش، خستگی یک سال را از تنم به در کرد. یک سالی که نتیجه قابل توجهی هم نداشت و سراسر دویدنهای بیهدف بود. باعث شد اعتماد به نفس بیشتری برای همکاری با این شخص در دلم جوانه بزند. و با همه وجود بخواهم کرونا تمام شود تا به زندگی عادی برگردم و بیشتر از حضورش استفاده کنم.
شنیدن کتاب صوتی بینوایان را به روزمرهام اضافه کردهام و عمیقاً دوست دارم از این روزها استفاده بیشتری ببرم. گرچه همچنان با مشکل تنبلی و خواب ِ زیاد و بیبرنامگی مواجهم. اما دوست دارم سال جدید را با انگیزهتر و با برنامه بیشتری برای رسیدن به هدفها شروع کنم. آرزویم برای سال ِ جدید، برای همه کره زمین سلامتی و مهربانی است.
و اما این آهنگ که به شدت مورد علاقه این روزهای ماست.
پس از باران...برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 204