همانا انسان را در رنج آفریدیم با قارچ و پنیر اضافه

ساخت وبلاگ

در حالی که برای بار دوم در هفته گذشته، گوش سمت چپم را دکتر بردم، متخصص گوش و حلق و بینی معتقد بود که مشکل از گوشم نیست و احتمالا زیر سر یکی از دندان‌های عقل است که زیرزیرکی دارد به فنایم می‌دهد و زودتر بروم عکس بگیرم و اگر لازم هست دندان را بکشم. و اما دندان‌های بی‌عقل ناخلفم در بدترین جای ممکن زده‌اند بیرون. کج و معوج، نصفه و نیمه. تو گویی عقل نصف و نیمه‌ی خودم :))) از طرفی نمی‌دانم حساسیت فصلی‌ست، سرماخوردگی‌ست، با اجازه بزرگترها برای بار سوم کروناست یا چه که حلق و گلویم هم می‌سوزد. با این تفاسیر بعد از چهار ساعت معطلی از مطب دکتر آمدم یک چایی بریزم و گلویی تازه کنم که از روی سرامیک آشپزخانه سُر خوردم، حضار از خنده پاره شدند، انگشت شست مبارکم رفت زیر پایم و تق صدا داد و من از درد جیغ می‌کشیدم و در نهایت به نظر بقیه شبیه شتر با دو پا وسط هال فرود آمدم. البته که شانس همراهی کرد و استخوانش نشکست. شستم ورم کرد و گوشه‌ی ناخنم سیاه شد و حالا کلکسیونی از درد و مرض نشسته‌ام به در نگاه می‌کنم، دریچه هم بیلاخ نشانم می‌دهد که بگذریم.


برچسب‌ها: از رنجی که می‌بریم

پس از باران...
ما را در سایت پس از باران دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baranm2a بازدید : 121 تاريخ : جمعه 25 شهريور 1401 ساعت: 9:22